|
يه کلاغ و يه خرس سوار هواپيما بودن کلاغه سفارش چايي ميده چايي رو که ميارن يه کميشو ميخوره باقيشو مي پاشه به مهموندار!
مهموندار ميگه چرا اين کارو کردي؟ کلاغه ميگه دلم خواست، پررو بازيه ديگه پررو بازي! چند دقيقه ميگذره باز کلاغه سفارش نوشيدني ميده باز يه کميشو ميخوره باقيشو ميپاشه به مهموندار مهموندار ميگه : چرا اين کارو کردي؟ کلاغه ميگه دلم خواست پررو بازيه ديگه پررو بازي! بعد از چند دقيقه کلاغه چرتش ميگيره خرسه که اينو ميبينه به سرش ميزنه که اونم يه خورده تفريح کنه ... مهموندارو صدا ميکنه ميگه يه قهوه براش بيارن قهوه رو که ميارن يه کميشو ميخوره باقيشو ميپاشه به مهموندار ميگه چرا اين کارو کردي؟ خرسه ميگه دلم خواست پررو بازيه ديگه پررو بازي! اينو که ميگه يهو همه مهمونداراي هواپيما ميريزن سرش و کشون کشون تا دم در هواپيما ميبرن که بندازنش بيرون خرسه که اينو ميبينه شروع به داد و فرياد ميکنه کلاغه که بيدار شده بوده بهش ميگه: آخه خرس گنده تو که بال نداري مگه مجبوري پررو بازي دربياري!!!!!!!! نکته مدیریتی :
قبل از تقلید از دیگران منابع خود را به دقت ارزیابی کنید!
__._
برچسب:شب سرد زمستانی,مسؤل دفن,تابوت,زندگی,دستهایم,دنیا,چشمانم,عشق من,طلوع خورشید,اس ام اس جدید,عکس خوانندگان,, :: 15:58 :: نويسنده : آراد
دوست دارم در یک شب سرد زمستانی مرگ سراغم اید
ای کسانی که مسؤل دفن من هستید
پارچه ی سیاهی بر روی تابوتم بندازید
که همه بدانند زندگی من پر از سیاهی و تباهی بوده
دستهایم را از تابود بیرون آورید
که همه بدانند دست خالی از دنیا رفته ام
چشمانم را باز بگذارید
تا عشق من بداند که چشم انتظار از دنیا رفته ام
و در آخر تکه یخی به شکل چشم در آورید
و بر روی قبرم بگذارید
تا با طلوع اولین اشعه خورشید
به جای آن کسی که دوستش داشتم گریه کنم |